اطلاعیه مهم
تنها نیمی از جان تالابها باقیست
مرگ هامون، جازموریانِ پریشان، بختگان و نیمهجانی ارومیه و انزلی، بخش عظیمی از گریبلمک، بزرگترین تالاب لرستان در اثر سیاستهای نادرست کشاورزی یا سوءاستفاده رخ داده است.

کشوری که روزگاری معمار حفاظت از تالابها در جهان بود، حالا بنا به گفته مسئولان، نزدیک به 44 درصد از کل مساحت این اکوسیستمش یعنی 60تالاب را از دست داده است؛ زیستبومی که گاهی مرداب هم خوانده میشود و برای ادامه چرخه حیات، حیاتی است.
جهان در سال 1971 کنوانسیون رامسر را برای حفاظت جهانی از تالابها و حمایت علمی، پژوهشی و اجرایی کشورهای عضو در جهت مقابله با تخریب تالابها به امضا رساند و ایران بهعنوان اولین میزبان این کنوانسیون، چهرهای ماندگار برای خود به جای گذاشت. چهرهای که متأسفانه در چند سال اخیر به دلیل بیمهریهای مداوم مسئولان در امر حفاظت از تالابها در عرصه بینالمللی مخدوش شده است.
در دوران پهلوی از مجموع 105 تالاب شناختهشده در ایران، 24 نمونه به ثبت بینالمللی رسید. اما بیتوجهی دولتها باعث بروز حوادث ناگواری شده است، نمونهای بارز و تلخ هورالعظیم است. گروهی از کارشناسان میگویند مصوبه ناکارآمد کمیسیون اقتصادی در دولت قبل برای استخراج نفت از تالاب هورالعظیم مسبب خشک شدن بخش بزرگی از این میراث طبیعی است و اکنون خروج از این چاه، دشوار است و نیاز به تحقیق و بررسی کارشناسانه و برنامهریزی مدون دارد و کار با شعار حل نمیشود.
تالابها اهمیت زیستی بسیار بالایی در سطح سیاره دارند. یکی اینکه ریزگردها و گردوغبار را فیلتر و به خود جذب میکنند و آبی که در بستر تالابها در بین گیاهان تالابی وجود دارد در فصول گرم و خشک بهتدریج وارد سفرههای زیرزمینی میشود و آبخوانهای زیرزمینی را سیراب میکند. بسیاری از چاههایی که از آنها برای کشاورزی و آب شرب استفاده میشود به خاطر وجود این تالابها است. در مورد حفاظت از تنوع زیستی در هر جا که تالابی وجود دارد، زندگی در جریان است.
تالابهایی که حالا گاه هفتهها از شدت خشکی خودسوزی میکنند و از دل خسته آنها به جای آب، دود و آتش بیرون میزند. حفظ این سیستمهای پیچیده اکولوژیک و سود جستن از منابع بیشمار اقتصادی، تفرجگاهی، ژنتیکی و غیره، تنها منوط به مطالعه و شناخت دقیق هر تالاب است. بدیهی است که بدون اندیشیدن به محیطزیست، بهبود و ارتقای کیفیت زندگی انسانها در چارچوب هرگونه هدف بهرهوری از طبیعت امکانپذیر نخواهد بود و لزوم شناخت اکوسیستمها بهعنوان حساسترین منابع جهانی که همواره با مشکلات متعدد زیستمحیطی روبهرو هستند، میتواند بنیانیترین گام در رفع این معضلات بهشمار آید. در این میان، اهمیت نقش شهروندان در رسیدن به این باور که مرگ طبیعت و تالابهایش درواقع مرگ کیفیت زندگی خود آنهاست پررنگ میشود و بحرانی که به باور فعالان محیط زیست شاید هنوز هم امیدی برای نجات حداقل بخشی از آن باقی مانده باشد. برای نجات این اکوسیستم هرگز نباید ناامید شویم.
جهان در سال 1971 کنوانسیون رامسر را برای حفاظت جهانی از تالابها و حمایت علمی، پژوهشی و اجرایی کشورهای عضو در جهت مقابله با تخریب تالابها به امضا رساند و ایران بهعنوان اولین میزبان این کنوانسیون، چهرهای ماندگار برای خود به جای گذاشت. چهرهای که متأسفانه در چند سال اخیر به دلیل بیمهریهای مداوم مسئولان در امر حفاظت از تالابها در عرصه بینالمللی مخدوش شده است.
در دوران پهلوی از مجموع 105 تالاب شناختهشده در ایران، 24 نمونه به ثبت بینالمللی رسید. اما بیتوجهی دولتها باعث بروز حوادث ناگواری شده است، نمونهای بارز و تلخ هورالعظیم است. گروهی از کارشناسان میگویند مصوبه ناکارآمد کمیسیون اقتصادی در دولت قبل برای استخراج نفت از تالاب هورالعظیم مسبب خشک شدن بخش بزرگی از این میراث طبیعی است و اکنون خروج از این چاه، دشوار است و نیاز به تحقیق و بررسی کارشناسانه و برنامهریزی مدون دارد و کار با شعار حل نمیشود.
تالابها اهمیت زیستی بسیار بالایی در سطح سیاره دارند. یکی اینکه ریزگردها و گردوغبار را فیلتر و به خود جذب میکنند و آبی که در بستر تالابها در بین گیاهان تالابی وجود دارد در فصول گرم و خشک بهتدریج وارد سفرههای زیرزمینی میشود و آبخوانهای زیرزمینی را سیراب میکند. بسیاری از چاههایی که از آنها برای کشاورزی و آب شرب استفاده میشود به خاطر وجود این تالابها است. در مورد حفاظت از تنوع زیستی در هر جا که تالابی وجود دارد، زندگی در جریان است.
تالابهایی که حالا گاه هفتهها از شدت خشکی خودسوزی میکنند و از دل خسته آنها به جای آب، دود و آتش بیرون میزند. حفظ این سیستمهای پیچیده اکولوژیک و سود جستن از منابع بیشمار اقتصادی، تفرجگاهی، ژنتیکی و غیره، تنها منوط به مطالعه و شناخت دقیق هر تالاب است. بدیهی است که بدون اندیشیدن به محیطزیست، بهبود و ارتقای کیفیت زندگی انسانها در چارچوب هرگونه هدف بهرهوری از طبیعت امکانپذیر نخواهد بود و لزوم شناخت اکوسیستمها بهعنوان حساسترین منابع جهانی که همواره با مشکلات متعدد زیستمحیطی روبهرو هستند، میتواند بنیانیترین گام در رفع این معضلات بهشمار آید. در این میان، اهمیت نقش شهروندان در رسیدن به این باور که مرگ طبیعت و تالابهایش درواقع مرگ کیفیت زندگی خود آنهاست پررنگ میشود و بحرانی که به باور فعالان محیط زیست شاید هنوز هم امیدی برای نجات حداقل بخشی از آن باقی مانده باشد. برای نجات این اکوسیستم هرگز نباید ناامید شویم.
بازدید : 165 | 30 مهر 1397 ساعت 12:36 ق.ظ |
درحال بارگزاری
درحال بارگزاری